ریشه واژه ادبیّاتبرای « ادبیات » در فرهنگهای عربی و فارسی معانی متعدّد بیان شده است. ۱ - دستهبندی معانی ادبریشه «ادبیات» بیگمان «ادب» است؛ امّا خود واژه «ادب» از نظر اصل و ریشه و معنا، سرنوشت چندان روشنی ندارد. برای این واژه در فرهنگهای عربی و فارسی معانی متعدّد و متفاوتی یادشده است؛ برای نمونه در لغتنامه دهخدا ، نزدیک به ۲۰ معنا برای آن آمده است که البتّه بسیاری از آنها کمکم از راه مجاز پدید آمدهاند. معانی ادب و مشتقّات آن را میتوان در چند گروه دسته بندی کرد: ۱. مهمانی، فراخواندن به مهمانی، پذیرایی از مهمان. ۲. شگفتی، هر چیز شگفت. ۳. اخلاق و رفتار، خلق و خوی، خلق و خوی پسندیده و نیکو. ۴. راه و روش، شیوه و آیین. ۵. تعلیم و تربیت ، تهذیب و پیراسته سازی. ۶. دانش و معرفت، فنّ و هنر. ۷. ظرافت و زیبایی، خوبی و نیکویی. ۸. سروده و نوشتههای زیبا و هنرمندانه (ادبیات). [۱]
لغتنامه، ج۱، ص۱۳۱۳.
[۲]
تاجالعروس، ج۱، ص۲۹۶، «ادب».
۲ - بررسیمیبینیم که برخی از این معانی، آشکارا دور از هم هستند و بهویژه با ادب بهمعنای ادبیات بیپیوند مینمایند و همین، زمینهای شده تا کسانی برای یافتن پیوند «ادبیات» با معانی اصلی «ادب» به ذوق ورزی روی آورند؛ برای نمونه، کسانی گفتهاند: معنای اصلی و کهن «ادب» پذیرایی از مهمان و فراخواندن به مهمانی است و آثار ادبی را ازاینروی ادب و ادبیات خواندهاند که شاعر و نویسنده نیز مانند میزبانی که سفره میاندازد و دیگران را به مهمانی و خوردن خوراکهای نیکو فرا میخواند، با سرودهها و نوشتههای خویش سفرهای میافکند و دیگران را به خواندن و بهره بردن از نکتههای نغز و نیکو مهمان میکند. به دیگر سخن، میزبان، دیگران را به خوراک جسمانی، و شاعر و نویسنده به خوراک معنوی و روحانی مهمان میکند. [۴]
لسانالعرب، ج۱، ص۹۳.
[۵]
تاجالعروس، ج۱، ص۲۹۷، «ادب».
برخی نیز «ادبیات» را با «ادب» بهمعنای تعجب و شگفتی پیوند داده و گفتهاند:آثار ادبی را از این روی به این نام خواندهاند که شگفتانگیز، و مانند هر چیز شگفت دیگری دلانگیزند. [۶]
دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۷، ص۲۹۷.
پیوند «ادبیات» با «ادب» بهمعنای خلق و خوی نیکو را نیز در این میتوان دید که خواندن و انس با آثار ادبی، آدمی را به اخلاق نیکو فرا میخواند و زمینهساز نیکویی خلق و خوی آدمی میشود؛ امّا اینگونه ذوق ورزیها (بهویژه امروزه) پژوهشگران زبانی را خرسند نساخته و آنان را برای یافتن اصل و ریشه «ادب» به تکاپوهای دیگری واداشته است؛ بهویژه که این واژه در قرآن کریم و نیز در اشعار و آثار دوره جاهلیت بهکارنرفته و چند مورد کاربرد آن در احادیث نبوی و اشعار مُحَضْرَمین تأیید و انکار شده است، [۷]
آینده، سال، ۱۱، ش ۱۳، ص۱۷، ش ۶۷، ص۴۲۵.
و بسیاری از معانی آن در فرهنگهای کهن نیامده است؛ ازاینرو کسانی آن را واژهای معرّب پنداشتهاند که از ریشه یونانی اَدوس (Advas) بهمعنای خوراک یا ریشه ایرانی دِپْ یا دیپ بهمعنای نوشته یا... به عربی راه یافته است. [۸]
آینده، سال، ۱۱، ش ۱۳، ص۱۷، ش ۶۷، ص۴۲۵.
۳ - پانویس
۴ - منبعدائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«ادبیات قرآن». ردههای این صفحه : واژه شناسی
|